شعر سیاه

بهترین شعرهایی که خوانده ام

جنگ را دوست دارم! _ جواد نوروزی

جنگ را دوست دارم!

با آمدنش

مادرم دیگر مجبور نبود

پشت عینک آفتابی بزرگش مخفی شود

و سالی چند بار

کبودی‌های بدنش را

نشانِ قاضی‌های زبان‌نفهم بدهد!

جنگ

پدر را اسیر کرد

و ما را آزاد!

وقتی برگشت

دیگر نه پایی برای لگد مانده بود

نه دستی برای مشت!

حالا به لطف جنگ

ما جرأت پیدا کردیم

پدرم و صندلی ‌چرخ‌دارش را

دوست داشته باشیم!

ادامه مطلب...
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد

عشق یعنی... _ جواد نوروزی

عشق یعنی

با تمام قدرت خودت را کش بدهی !

در کشاکش متلاشی شدن مفاصلت

سر انگشتانت صورتش را لمس کند !

اما

درک لمس صورت قاب گرفته اش

لبخندت را بخشکاند !

و از آن بدتر

وقتیست

که به تلنگری از خواب می پری !

نه لمسی

نه صورتی

نه حتی قاب عکسی!

تو هستی و سکوت و یک مشت خیال ... !!!

ادامه مطلب...
۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد

از خاک مرا به زور آدم کردی _ جواد نوروزی

از خاک مرا به زور آدم کردی

با رغبت و میل خود ندادم...، کردی!

یک عمر عذاب دادی و بخشیدم

خوش باش خدایا که جوادم کردی...!!!

ادامه مطلب...
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد

گل‌محمد _ یغما گلرویی

 بر چمن‌های پارک چه خوابی می‌دیدی؟

گل محمد!

چه خوابی می‌دیدی پیش از آن‌که بمیری؟

 

دخترانِ آن روستا هنوز

صدای نِی‌ات را به خاطر دارند

وقتی گوسفندان را به چرا می‌بردی...

آمدی تهران پول پارو کنی

اما این گرگ صدای نِی را نمی‌شنود!

این گرگ تنها می‌درد! گُل محمد!

 

برگرد... اگر چه مُرده‌ای!

گورستانِ آن روستا هنوز

برای از سرابِ پایتخت برگشتگان جا دارد...

 

تنها به من بگو

بر چمن‌های پارک چه خوابی می‌دیدی

پیش از آن‌که بمیری؟

ادامه مطلب...
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد

چاه _ جواد نوروزی

آگاه نبودیم که گمراه شدیم

لبخند به لب مسافر آه شدیم!

در درّه ی انقلاب، آزادی مُرد

از چاله در آمدیم و در چاه شدیم

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد