این دایرهی زرد که میخندد کنارِ عکسِ تو،
یعنی در گوشهای از این شهر
پشتِ لپتاپت نشستهای!
یعنی گوشهای از این شهر
زیباترین نقطهی جهان است...
این دایرهی زرد که میخندد
یعنی ما به هم متصلیم
حتا اگر تو هوای سرزمینی دیگر را تنفس کنی!
حتا اگر تو یک عروس دریایی باشی
در گوشهای از اقیانوس آرام
و من خرچنگی که صدفِ سنگینش را
در بسترِ اقیانوس اطلس بر دوش میکشد،
ما با آبهای جهان به هم متصلیم...
این دایرهی زرد که خاکستری میشود اما
به شبهای موشکباران پنج سالهگیام برمیگردم
وقتی جیغ میکشید آژیر قرمز
و من در ظلماتِ بیبرقی
از خواب میپریدم،
به جستجوی آغوشِ مادرم!
خاکستری که میشود این دایرهی زرد
تنها میشوم با تنهایی خود
و مزه مزه میکنم
تلخترین حقیقتِ جهان،
نبودنِ تو را...
amooze.blog.ir