پیدا بکن یک آدم آدم تری را
و شانه های محکم و محکم تری را
آقای خوبی که دلش سنگی نباشد
معشوق های دوستت دارم تری را !!
من را رها کن هرچه می خواهی تو داری
از دست خواهی داد چیز کمتری را
با گیسوانت باد بازی کرد و رقصید
و زد رقم، آینده ی درهم تری را
تو آخر این داستان باید بخندی
پس امتحان کن عاشق بی غم تری را ...
من می روم، آرام آرام از همه چیز
هر روز می بینی من مبهم تری را
من را ببخش از این خداحافظ، خداحا ...
پیدا نکردم واژه ی مرهم تری را . . .
بعدا خدمت میرسم
موفق باشید