بعیدتَرین رؤیاها هم حقیقت دارن !
حتا اگه تعریف کردنِ بعضیاشون ،
سَرِ آدمُ به باد بده !
رؤیای بچهگیِ پاسبونِ سَرِ چهاراه
داشتنِ یه سوت سوتک بوده ،
ناظمِ دبستانِ ما
دلش میخواسته هیتلر بشه ،
و اون زنِ اون کارهی خیابونْ
شبا خوابِ سوفیالورنُ میدیده !
بعضی وقتا ،
فکر کردن به آفتاب
آدمُ بیشتر از خودِ آفتاب گرم میکنه !