مث یه خودکشی ِ طنزآمیز

مث یه اعتراف بی معنا

بندری می خوریم و می رقصیم

مست می شیم با عرق نعنا

 

اوّلین کار اشتباه منی

آخرین کار اشتباه منی

آسمونم چقدر دیوونه ست

قرص آرام بخش ماه منی

 

توو خیابون عشق بازی و شب

شاممون خنده بود و سمبوسه

مزّه می داد با سس و ماتیک

طعم شیرین آخرین بوسه

 

یادگاری نوشتن اسمم

روی یه دستمال ماتیکی

با تو هر روز سینما رفتن

شیطنت هام توی تاریکی

 

سهممون از یه کوچه ی خلوت

یه کبودی خوب رو گردن

بهترین شعر عاشقانه ی من:

جیغ تو موقع بغل کردن!

 

فکر کردن به حالت چشمات

وقت برگشتن از تو تا خونه

پشت صدها چراغ قرمز و زرد

به کجا می رسن دو دیوونه؟!

 

عشق، توو شهر آهن و ماشین

مث یه خودکشی طنز آمیز

داره می لرزه و نمی افته

آخرین برگ توی این پاییز

 

مست می شیم با عرق نعنا

خواب می ریم پای تلویزیون

از چشای من و تو معلومه

کارمون می کشه تهش به جنون

 

دیگه از هیچ چی نمی ترسه

اون که از چشم عاشقت مسته

زندگی لمس دست کوچیکت

آخر کوچه های بن بسته