من که اسیرِ مِه شدم
بی سپر و زِرِه شدم
خسته و زار و له شدم
نامیِ بی نشان من!
من که گره گره شدم
بختِ که را گشوده ای؟
مال و منال و ثروتم
جاه و جلال و شوکتم
علم و کمال و کسوتم
سارق کاردان من!
اینهمه را گذاشتی
خواب مرا ربوده ای؟
من که اسیرِ مِه شدم
بی سپر و زِرِه شدم
خسته و زار و له شدم
نامیِ بی نشان من!
من که گره گره شدم
بختِ که را گشوده ای؟
مال و منال و ثروتم
جاه و جلال و شوکتم
علم و کمال و کسوتم
سارق کاردان من!
اینهمه را گذاشتی
خواب مرا ربوده ای؟