اشکم که از انتهای آه افتادم

اشکم که از انتهای آه افتادم

از گوشه ی چشم تو به راه افتادم

 

از قعر نگاه عاشقت تا گونه

از چاله در آمدم به چاه افتادم

 

گرمای لبت عجیب تبخیرم کرد

سر مست به روی قرص ماه افتادم

 

با هق هق شانه در تنت زلزله شد

یک مرتبه یاد سرپناه افتادم

 

امواج تنت مجال تصمیم نداد

آغوش ندیده مثل کاه افتادم


افتادم از انحنای اندامت تا

عریانی جاده در گناه افتادم

 

با سیر تنت دقایقی داغ گذشت

امّا چه کنم به اشتباه افتادم

 

تو از غم این هوس پریشان بودی

از چشم تو من چه رو سیاه افتادم


با خاک یکی شدم همین حکم من است

با پای هوس به دادگاه افتادم